5 نمونه رأی درباره دعوای ورود ثالث
نمونه رأی شماره 1 درباره مخاطبین دعوای ورود ثالث
جزئیات رأی
شماره دادنامه قطعی: 9509972130700402
تاریخ صدور دادنامه: 1395/03/25
مرجع صادرکننده رأی: شعبه 62 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
رأی دادگاه بدوی
در خصوص دعوی م. ز.س. بطرفیت م.م. ز.س. بخواسته وارد ثالث نسبت به پرونده 921159 موضوع پرونده 921164 بدین توضیح که مادر ایشان در مورخ 83/10/8 چهار دانگ از شش دانگ ملک مشاع را به مساحت 214 متر از قطعه اول تفکیکی پلاک 3360 فرعی از 47 اصلی مفروز از پلاک 1227 فرعی واقع در بخش 11 به شماره 3363 / 47 به سند مالکیت 83678 به صورت صلح عمومی هر کدام از فرزندان منتقل نموده که سهم خواهان به لحاظ سربازی رفتن برادرر بزرگتر منتقل و نهایتاً حسب وکالتنامه فروش 8310/8 – 2437 و مبایعه نامه 5822 به ایشان منتقل گردیده که متعاقباً خوانده دعوی ابطال مبایعه نامه و ثالث را تقدیم که رد می گردد و بعداً خواهان شکایت کیری مطرح که با وساطت همسایگان توافق 88/9/24 تنظیم گردیده است و حالیه وی مالک چهار دانگ پلاک موصوف نمی باشد و بدون در نظر گرفتن سهم وی نسبت به انتقال اقدام داشته است دادگاه با مداقه پرونده موصوف از آنجا که خواندگان نیز بدین امر تمسک جسته لیکن از آنجا که دادگاه تنها در مقام رسیدگی به دعوای ثالث می بایست به ادعای مذکور توجه و بدواً خواهان می بایست الزام دارد توافق و اثبات آن بر اساس اسناد رسمی و سپس ادعای اخیر را مسئلت نماید لهذا دادگاه با رد دعوی خواهان و مستنداً به ماده 197 حکم به رد دعوای ثالث صادر و اعلام می نماید. رأی صادره حضوری بوده و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر خواهی در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
رأی دادگاه تجدیدنظر استان
درخصوص تجدیدنظرخواهی آقای م. ز.س. بطرفیت آقای م.م. ز.س. نسبت به دادنامه شماره872 مورخ94/7/11 صادره ازشعبه محترم 118دادگاه عمومی حقوقی تهران که بموجب آن حکم به بطلان دعوای وارد ثالث ایشان در دستور فروش ملک مشاع غیرقابل افراز دارای پلاک ثبتی 47/3463 بخش 11 تهران موضوع دستورشماره 342 مورخ 94/3/25 صادره ازاین شعبه بین تجدیدنظرخوانده و سایر مالکین مشاعی اصدار یافته به این شرح که بدواٌ تجدیدنظرخوانده درخواست دستور فروش ملک مشاعی را بلحاظ غیرقابل افراز بودن به طرفیت سایر مالکین مشاعی تقدیم دادگاه نموده و شعبه محترم 118 پس از ارجاع پرونده و بررسی و احراز شرایط دستور فوق را صادر و در خلال روند دادرسی تجدیدنظرخواه دعوی وارد ثالث را به طرفیت تجدیدنظرخوانده اقامه و ادعا می نماید که مورث آنان یک سوم ملک موصوف که ازطریق سند عادی به ایشان صلح نموده و برای خود مستقلاٌ ادعای حق نموده ولی دادگاه صادرکننده رای تجدیدنظرخواسته با این استدلال که چنانچه متصالح مدعی حقی برملک محلی نزاع می باشد می بایست ازطریق مجاری قانونی قضائی اجرای حقوق خود و تعهدات متعهد را خواستار گردد دادگاه نظر به اینکه اولاٌ: در دعوای وارد ثالث نیازی براین نمی باشد که کلیه اصحاب دعوی اصلی مخاطب آن قرار گیرند بلکه دادخواست و اوراق می بایست به تعداد آنان باشد ثانیاٌ: دعوای وارد ثالث به دونوع اصلی و طاری تقسیم می گردد دعوای وارد ثالث طاری درجایی است که وارد ثالث خودرادردعوی اصلی ذینفع داشته ولی خواستار حقی مستقل نبوده بلکه جهت تقویت یکی از اصحاب دعوی به دادرسی وارد می گردد و دعوی وارد ثالث اصلی در موضعی است که وارد ثالث مستقلاً برای خود حقی قائل بوده و به این جهت وارد دادرسی می گردد و تفاوت این دو نوع در تبعیت دعوای وارد ثالث از دعوای اصلی از حیث طرق اعتراض به رای بوده به کیفیتی که اگر رای دعوی اصلی غیرقابل تجدیدنظر و یا اصحاب دعوی اصلی از آن تجدیدنظرخواهی بعمل نیاورند دعوای وارد ثالث غیرقابل تجدیدنظر بوده ولی در دعوای ثالث اصلی وارد ثالث می تواند بدون تبعیت از رای اصلی و یا اصحاب آن از رای تجدیدنظرخواهی بعمل آورد و در پرونده مطروحه هرچند دستور فروش قطعی و غیرقابل تجدیدنظرخواهی است ولی چون تجدیدنظرخواه دردعوای وارد ثالث مستقلاً برای خود حقی قائل بوده شاید به این جهت دادگاه محترم بدوی رای خود را در دعوای وارد ثالث قابل تجدیدنظر اعلام داشته اما با توجه به تمامی مراتب فوق ازآنجا که :1- به حکم ماده 130 قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی وانقلاب در امور مدنی هرگاه شخص ثالثی درموضوع دادرسی اصحاب دعوی اصلی برای خود مستقلاٌ حقی قایل باشد و یا خود را در محل محق نشدن یکی ازطرفین ذینفع بداند می تواند تا وقتی که ختم دادرسی اعلام نشده است وارد دعوا گردد وبرابر ماده 131 دادخواست ورود شخص ثالث و رونوشت ضمائم آن به تعداد اصحاب دعوای اصلی به علاوه یک نسخه باید باشد و با وصول دادخواست شخص ثالث وقت رسیدگی به دعوای اصلی به وی نیز اعلام می گردد (ماده 132) و همچنین سایرمواردمربوط به ورود شخص ثالث) و 2- نظربه اینکه مطابق ماده 17این قانون هر دعوایی که در راستای رسیدگی به دعوای دیگر از طرف خواهان با خوانده با شخص ثالث یا از طرف متداعیین اصلی به ثالث اقامه شود دعوای طاری نامیده می شود لذا همچنان که ملاحظه می شود مقنن در تمامی موارد فوق ازعنوان دعوی اصلی و یا واژه دعوا استفاده نموده وشرط طرح دعوی طاری آن است که به منازعه اصلی عنوان دعوی صدق کند و هرگاه به روند دادرسی بین خواهان و خوانده اصلی عنوان دعوی صدق نکند امکان طرح دعوی طاری متصورنیست و 3-بالحاظ اینکه ماده چهار قانون افراز و فروش املاک مشاع که مقرر داشته ملکی که بموجب تصمیم قطعی غیرقابل افراز تشخیص شود با تقاضای هریک ازشرکاءبه دستور دادگاه شهرستان فروخته می شود و از این تقاضا به عنوان دعوی یاد ننموده و رویه قضایی نیز رسیدگی به تقاضای فروش ملک مشاع را دعوی نداشته بلکه به عنوان دستور فروش را برای آن مقرر داشته 4- نظر به اینکه یکی از معانی دعوی فصل خصوت در نزاع حاصله بین متداعیین است و بر این اساس نتیجه دعوی مطابق مواد 2 و 4 و 3 و 299 قانون آئین دادرسی مدنی انشاء رای درقالب حکم یا قرار می باشد و بر این اساس دستور فروش عنوان رای را ندارد لذا دادگاه طرح دعوای وارد ثالث در تقاضای فروش ملک مشاع را مخالف قواعد و مقررات فوق داشته که ازاین حیث مورد توجه دادگاه محترم بدوی انشاء کننده رای تجدیدنظرخواسته قرارنگرفته و به استناد مواد فوق و 2 و 348 و 358 از قانون ضمن نقض رای تجدیدنظرخواسته قرارعدم استماع دعوای وارد ثالث راصادر و اعلام می دارد قرار قطعی است.
منبع: سامانه ملی آرای قضایی
نمونه رأی شماره 2 درباره افزایش خواسته توسط وارد ثالث و شرط ورود ثالث به دعوای اصلی
جزئیات رأی
شماره دادنامه قطعی: 9209980242400885
تاریخ صدور دادنامه: 1394/02/22
مرجع صادرکننده رأی: شعبه 3 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
رأی دادگاه بدوی
در خصوص دعوی آقای س. س. با وکالت و. و ب. هر دو الف. به طرفیت ف. ق.گ. و م. س. و م. س. به خواسته خلع ید نسبت به یک باب منزل مسکونی با منضمات و ملحقات به پلاک ثبتی … از … به انضمام خسارات دادرسی با این توضیح که موکل مالک قانونی شش دانگ ملک موضوع دعوی است و خواندگان بدون اذن، محل را تصرف نموده و سکونت دارند، با وجود مراجعات مکرر تاکنون حاضر به تحویل آن نشده اند. آقای ع.ن. الف. با وکالت آقای الف.ک. به عنوان وارد ثالث به طرفیت طرفین دعوی اصلی، اعلام نمود پلاک فوق متعلق به موکل اینجانب بوده حسب اسناد موجود به خواهان دعوای اصلی منتقل گردیده بنا به مراتب آقای س. می بایست به طرفیت موکل اینجانب تحت عنوان تحویل مبیع طرح دعوی نماید، مضافاً خوانده، سندی در دست ندارد که حتی یک لحظه تسلط بر مبیع داشته. دادگاه این نکته را متذکر می شود که از طرف آقای م. س. به طرفیت ن. و س. دعوی ابطال سند رسمی 37954 دفتر اسناد رسمی و الزام به تنظیم سندپلاک … را نموده که در مراحل رسیدگی دعوی آقای س. تحت عنوان خلع ید در شعبه 122 مطرح بوده و جهت رسیدگی توام پیوست پرونده گردیده که با استرداد دعوی از طرف آقای م. س. مختومه گردیده، اما بررسی محتویات پرونده ها و اظهارات و لوایح طرفین خواسته خواهان دعوای اصلی (س. س.) مقرون به واقع تشخیص می گردد چرا که پاسخ استعلام ثبتی مالکیت نامبرده را ثابت می کند. از طرف دیگر وکیل خواهان دعوای وارد ثالث در متن و شرح دادخواست ضمن تأیید مالکیت خواهان دعوی اصلی اعلام می کند خواهان باید علیه موکل طرح دعوی تحویل مبیع می کرد نه علیه افراد دیگر و خلع ید. این عبارت نشان می دهدکه خواهان دعوی اصلی در هرحال مالک آن و متصرفین فعلی نه فروشنده هستند و نه با اذن مالک قبلی یا فعلی تصرف کرده اند. بنا به مراتب با احراز خواسته خواهان دعوی اصلی با استناد مواد 308 و 311 قانون مدنی و 519 قانون آیین دادرسی مدنی حکم به الزام خواندگان به خلع ید از پلاک موضوع دعوی و پرداخت هزینه های دادرسی برابر تمبر ابطالی و حق الوکاله برابرتعرفه قانونی در حق خواهان صادر می نماید و نسبت به دعوای وارد ثالث به لحاظ مطالب پیش گفته به استناد ماده 197 قانون آیین دادرسی مدنی حکم به بی حقی خواهان صادر می نماید. رأی صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
رأی دادگاه تجدیدنظر استان
تجدیدنظرخواهی آقای ع. ن. با وکالت آقای الف. ک. به طرفیت خانم ف. ق.گ. و آقایان 1- م. س. 2- م. س. 3- س. س. نسبت به قسمتی از دادنامه های شماره 616 و 617 مورخه 1393/5/29 صادره از شعبه 127 دادگاه عمومی حقوقی تهران که به موجب آن حکم به خلع ید خانم ف. ق.گ. و آقایان 1- م. س. 2- م. س. از یک باب خانه (آپارتمان) با منضمات و ملحقات به پلاک ثبتی … از … به انضمام خسارت دادرسی صادر شده است وارد و موجه نمی باشد؛ زیرا حسب استعلام وضعیت ثبتی، خواهان بدوی مالک رسمی پلاک متنازع فیه می باشد ادعای جعل مبایعه نامه عادی و درخواست ابطال آن مستقیماً در دعوی مؤثر نیست. تا زمانی که سند رسمی اعتبار قانونی دارد محاکم ناگزیر از استناد به آن می باشند. تصویر مصدق گزارش فرماندهی انتظامی تهران بزرگ (فوریت های پلیسی 110) دلالت بر تصرفات خواندگان دعوی اصلی در ملک متنازع فیه دارد. از جهت دیگر موارد مذکور در لایحه تجدیدنظرخواهی با هیچ یک از موارد منصوص در ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی منطبق نمی باشد. رسیدگی شکلی دادگاه بدوی با رعایت اصول و قواعد دادرسی و لحاظ مقررات حاکم بر موضوع می باشد. لذا با رد تجدیدنظرخواهی مطروحه مستنداً به ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه تجدیدنظرخواسته را در قسمت مذکور تأیید و استوار می نماید. تجدیدنظرخواهی در خصوص آن قسمت از رأی معترض عنه که دلالت بر صدور حکم به بی حقی وارد ثالث دارد درخور تأیید و موجه می باشد. زیرا دعوای وارد ثالث مطابق مقررات قانونی طرح نشده است. بر اساس ماده 130 قانون آیین دادرسی مدنی وارد ثالث می بایست دعوی را به نحوی طرح کند که مستقلاً حقی برای خود قایل باشد یا اینکه خود را در محق شدن یک طرف ذینغع بداند. در حالی که مشارٌالیه صرفاً درخواست صدور حکم به بی حقی خواهان دعوی اصلی را مطرح نموده اند. از جهت دیگر افزایش خواسته موضوع ماده 98 قانون آیین دادرسی مدنی مربوط به خواهان دعوای اصلی است و وارد ثالث نمی تواند با استفاده از این ماده ضمن افزایش خواسته، نقص دادخواست وارد ثالث را رفع نماید. ایضاً براساس ماده 349 قانون آیین دادرسی مدنی دادگاه تجدیدنظر صرفاً در موضوعی که در مرحله بدوی موضوع حکم بوده است می تواند رسیدگی کند و دادگاه بدوی درخصوص افزایش خواسته اظهارنظر ننموده است. بنا به مراتب فوق ورود دادگاه بدوی در ماهیت موضوع دعوای وارد ثالث منطبق با موازین قانونی نبوده با پذیرش تجدیدنظرخواهی به استناد مواد 358 و 2 قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه تجدیدنظرخواسته را نقض و قرار عدم استماع دعوای وارد ثالث را صادر و اعلام می نماید. خواهان وارد ثالث می تواند با طرح دعوای مقتضی راجع به احقاق حقوق احتمالی خود اقدام نماید. رأی قطعی است.
منبع: سامانه ملی آرای قضایی
نمونه رأی شماره 3 درباره تأثیر رد دعوای اصلی بر دعوای ورود ثالث
جزئیات رأی
شماره دادنامه قطعی: 9309970223500427
تاریخ صدور دادنامه: 1393/05/27
مرجع صادرکننده رأی: شعبه 35 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
رأی دادگاه بدوی
در خصوص دعوی آقای غ.ح. با وکالت ق.م. به طرفیت آقای ح.ح. به خواسته الزام به انتقال رسمی آپارتمان با پارکینگ و انباری به پلاک ثبتی 59567/88 و تحویل آن وجه التزام تخلف از ایفاء تعهدات و دعوای ورود ثالث آقای ر.ع. به وکالت از خانم پ.د. به خواسته ابطال مبایعه نامه عادی 2/9/1391 نسبت به سه دانگ از آپارتمان موصوف و انتقال رسمی سه دانگ از آپارتمان با اخذ مفاصا حساب های لازمه و پایانکار با احتساب خسارات دادرسی قطع نظر از دفاعیات وکلا طرفین نظر به اینکه حسب اعلام ثبت اسناد و املاک تهران پارس ملک فوق به موجب سند شماره 234080 – 1389/10/8 دفترخانه . . . تهران در رهن می باشد بنابراین دعاوی مطروح به کیفیت فوق قابلیت استماع نداشته و قرار رد دعاوی مطروح صادر و اعلام می دارد. آراء صادره حضوری محسوب و ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
رأی دادگاه تجدیدنظر استان
تجدیدنظرخواهی خانم پ.د. با وکالت آقای ر.ع. نسبت به دادنامه شماره 1276… 92 مورخه 92/11/13 صادره از شعبه 118 دادگاه عمومی حقوقی تهران که طی آن قرار رد دعوی خواهان وارد ثالث مذکور به خواسته ابطال مبایعه نامه و انتقال رسمی سه دانگ از آپارتمان موصوف صادرشده است در نتیجه وارد و موجه نیست نظر به اینکه اولاً رابطه حقوقی و قراردادی فی مابین خواهان مذکور با آقای غ.ح. وجود نداشته تا تقاضای ابطال آن گردد ثانیاً دعوی اصلی منتهی به صدور قرار رد دعوی گردیده است و چنانچه خواهان وارد ثالث مدعی حق در خصوص آپارتمان موصوف داشته لازم است نسبت به طرح دعوی مستقل اقدام نماید لذا ایراد و اعتراض موجه و مدللی که اساس دادنامه را مخدوش نماید ارائه نگردیده است و مستنداً به ماده 353 و 2 قانون آیین دادرسی مدنی با رد تجدیدنظرخواهی دادنامه معترض عنه را در نتیجه و در محدوده تجدیدنظرخواهی تأیید و استوار می دارد رأی صادره قطعی است.
منبع: سامانه ملی آرای قضایی
نمونه رأی شماره 4 درباره تجدیدنظرخواهی توسط وارد ثالث تبعی
جزئیات رأی
شماره دادنامه قطعی: 9309970221700186
تاریخ صدور دادنامه: 1393/02/21
مرجع صادرکننده رأی: شعبه 17 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
رأی دادگاه بدوی
در خصوص دعوی آقای ب.ف. و سایرین به طرفیت 1- اداره کل تعاون کار و رفاه اجتماعی استان تهران 2- هیئت تصفیه تعاونی مسکن کارکنان و. (در حال تصفیه) به خواسته ابطال انحلال شرکت تعاونی مسکن کارکنان و. موضوع تصمیم شماره 7266 مورخه 1390/4/4 و تصمیم شماره 15901 مورخ 1390/6/15 اداره کل تعاون و کار استان تهران و ابطال آگهی شماره 18417/ت/32 مورخ 23/6/1390 اداره ثبت شرکت ها، دادگاه در خصوص صحت و یا سقم موضوع دعوا و اینکه علت انحلال شرکت تعاونی مزبور چه بوده و آیا بر مبنای موازین قانونی و اساسنامه مربوطه انحلال صورت گرفته یا خیر؟ قرار ارجاع امر به کارشناسی صادر. کارشناس محترم به موجب نظریه تقدیمی مثبوت تحت شماره 212 مورخه 1392/1/28 انحلال شرکت تعاونی موصوف را فاقد وجاهت قانونی و مغایر با اساسنامه مربوطه اعلام داشته است. نظریه مزبور مصون از ایراد و اعتراض قرارگرفته است مع الوصف دادگاه با توجه به مراتب فوق و با عنایت به اینکه ایرادی نسبت به نظریه یادشده مطرح نگردیده و اینکه نظریه مزبور مغایرتی با اوضاع واحوال محقق قضیه ندارد فلذا دعوی مزبور ثابت و محرز تشخیص مستنداً به مواد 198 و 257 ق.آ.د.م. حکم به ابطال انحلال شرکت تعاونی مسکن کارکنان و موضوع تصمیمات صدرالذکر صادر و اعلام می نماید. رأی صادره حضوری و ظرف مدت بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
رأی دادگاه تجدیدنظر استان
در خصوص تجدیدنظرخواهی اداره کل تعاون کار و رفاه اجتماعی استان تهران با نمایندگی م.ق. به طرفیت 1- الف.الف. 2- ب.ف. 3- ز.ه. 4- س.س. 5- ع.ن. 6- ر.ط. 7- ک.خ. 8- ر.ش. 9- م.ت. 10- ض.ف. 11- ف.الف. 12- الف.ق. از دادنامه شماره 272 مورخ 92/3/18 شعبه 20 دادگاه عمومی حقوقی تهران که به موجب آن دعوی تجدیدنظرخواه به خواسته ابطال انحلال شرکت تعاونی مسکن کارکنان و. پذیرفته شده است صرف نظر از ماهیت امر نظر به اینکه نماینده تجدیدنظرخواه با حضور در جلسه دادگاه قبل از ورود در ماهیت دادخواست تجدیدنظرخواهی خود را مسترد نموده بنابراین مستنداً به ماده 363 از قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی قرار ابطال درخواست تجدیدنظرخواهی صادر و اعلام می گردد و در خصوص دادخواست ورود ثالث آقایان 1- س.ی. 2- ز.ص. 3- م.ق. 4- م.م. 5- ن.ج. 6- الف.ن. 7- ص.ح. 8- خ.م. 9- ح.ز. 10- م.م. 11- ف.ک. 12- ف.الف. 13- ن.ن. 14- الف.ع. 15- ن.ح. 16- الف.ص. 17- غ.ج. 18- ع.ع. 19- ب.ط. 20- ع.ط. 21- س.ط. 22- م.ع. با وکالت ع.د. و آقایان الف.م. ه.الف. و ع.د. در دعوی تجدیدنظرخواهی به طرفیت تجدیدنظرخواه و تجدیدنظر خواندگان چون دعوای وارد ثالث از دعوی اصلی تبعیت می کند و واردین ثالث در محق شدن تجدیدنظرخواه خود را ذینفع می دانسته اند و تجدیدنظرخواه قبل از ورود به ماهیت دادخواست تجدیدنظرخواهی خود را مسترد نموده بنابراین با توجه به استرداد دادخواست تجدیدنظرخواهی و صدور قرار ابطال آن رسیدگی به دادخواست واردین ثالث موضوعاً منتفی بوده و مستنداً به مواد 2 و 356 قانون صدرالذکر قرار ردّ دعوی واردین ثالث با جهات مذکور صادر و اعلام می گردد. رأی صادره قطعی است.
منبع: سامانه ملی آرای قضایی
نمونه رأی شماره 5 درباره ورود ثالث در مرحله فرجامی
جزئیات رأی
شماره دادنامه قطعی: 9209970907200526
تاریخ صدور دادنامه: 1392/06/05
مرجع صادرکننده رأی: شعبه 12 دیوان عالی کشور
خلاصه جریان پرونده
پیرو رأی شماره 506 ـ 1392/6/2 این شعبه که در خصوص رأی شماره 00226 ـ 1392/2/21 شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر استان تهران صادر شده است و به موجب آن دادنامه فرجام خواسته به جهات مندرج در آن نقض و پرونده برای رسیدگی مجدد به همان شعبه محترم ارجاع شده است، در تاریخ 1392/6/3 بانو ب.ق. با وکالت خانم ها ط.د. وکیل پایه یک دادگستری و ز.ک. کارآموز وکالت به استناد استعلامیه محلی و تصویر مصدق رأی شماره 759 ـ 1391/4/26 شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر استان تهران دادخواستی به عنوان ورود ثالث به طرفیت بانوان الف. و ز.م. به خواسته نقض دادنامه که مشخصات آن و شعبه صادرکننده را در متن دادخواست خود بیان نکرده اند تقدیم و وکلای وارد ثالث توضیح می دهند از همان ابتدا که موکله به عقد نکاح دائم مرحوم م. درآمده است به وی اعتراض کرده که این خانم که فرزند خوانده شما است چرا رعایت حجاب را نمی کند»; آن مرحوم بیان داشته که دختر او را به صیغه محرمیت خود درآورده ام، مطابق استشهادیه پیوست در اظهارات موکله و همه اقوام آن مرحوم که اکثراً مقیم تبریز می باشند و نیز خانم ک.م. دختر برادر آن مرحوم همین آقای ش. پسر خاله ایشان همه در جریان فرزند خواندگی می باشند لذا تقاضای نقض دادنامه صادره را خواستار می باشیم که به لحاظ سابقه رسیدگی در اصل دعوا و رأی صادره از دادگاه تجدیدنظر استان تهران پرونده به این شعبه ارجاع گردیده است.
رأی شعبه دیوان عالی کشور
به استناد ماده 130 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 هرگاه شخص ثالثی در موضوع دعوای اصلی برای خود مستقلاً حقی قائل باشد و یا خود را در محق شدن یکی از طرفین ذی نفع بداند می تواند تا وقتی که ختم دادرسی اعلام نشده است وارد دعوی گردد چه این که رسیدگی در مرحله بدوی باشد یا در مرحله تجدیدنظر در این صورت نامبرده باید دادخواست خود را به دادگاهی که دعوی در آنجا مطرح است تقدیم و در آن منظور خود را به طور صریح اعلام نماید :
اولاً ـ دیوان عالی کشور در مقام رسیدگی نسبت به آرای دادگاه های بدوی یا تجدیدنظر از لحاظ رعایت مقررات قانونی و شرعی رسیدگی و در مقام ابرام و نقض دادنامه صادره اظهار نظر می نماید.
ثانیاً ـ بر اساس وظیفه قانونی شعبه دوازدهم دیوان عالی کشور به موضوع رسیدگی و رأی شماره 00226 ـ 1392/2/21 شعبه محترم دوم دادگاه تجدیدنظر استان تهران را به جهات مندرج در آن نقض و رسیدگی پس از نقض را به دادگاه یاد شده محول نموده است.
ثالثاً ـ از جهت اطلاع وکلای محترم که احد از آنان کار آموز می باشد تذکر این امر ضرورت دارد که دیوان عالی کشور در تشکیلات قضایی دادگاه تعریف نشده است لذا عین دادخواست ورود ثالث یاد شده به همراه پرونده اصلی به شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارسال می گردد.
منبع: سامانه ملی آرای قضایی
به منظور آشنایی با دعوای ورود ثالث و نحوه تنظیم دادخواست آن می توانید مقاله «آشنایی با دعوای ورود ثالث و نحوه طرح آن + نمونه دادخواست» را در وب سایت وکیل سوال مطالعه نمایید.
وکیل سوال – مرجع تخصصی مشاوره و خدمات حقوقی
وکیل سوال یک پلتفرم تخصصی در حوزه مشاوره و خدمات حقوقی است که تحت مدیریت خانم ام البنین تنکابنی رضایی فعالیت می کند. هدف ما ارائه اطلاعات حقوقی دقیق و ارائه خدمات تخصصی وکالت در زمینه های مختلف، از جمله دعاوی کیفری و حقوقی، امور قراردادی، جرایم سایبری، دعاوی ارزی و مالی، وکالت در امور ثبتی و ملکی است.
اگر به دنبال تنظیم وکالت نامه ای جامع و بی نقص هستید، وکیل سوال با دانش تخصصی و تجربه حقوقی گسترده، همراه شما خواهد بود.
همین حالا مشاوره بگیرید و وکالت نامه ای مطمئن تنظیم کنید!